خلاصه کتاب بلندی های بادگیر ترجمه رضا رضایی
کتاب بلندی های بادگیر ترجمه رضا رضایی یا به عنوانی دیگر «عشق هرگز نمیمیرد» بارها به عنوان عاشقانهترین رمان انگلیس برگزیده شده است. این کتاب یعنی بلندی های بادگیر نشر نی که شرح دلدادگی کاترین و هتکلیف را بیان میکند، تصویری واضح، دلنشین و در عین حال تلخی از این دلباختگی و سنگهاییست که بر سر راه آن دو افتاده است. رمان روایتی است عاشقانه که با لحنی شاعرانه تعریف شده است و به وضوح اوج تاثیر رفتارهای خوش و رفتارهای بد را در طی زمان به تصویر میکشد.
کتاب از ورود آقای لاکوود به عمارت وادرینگهایست آغاز میگردد. او که برای اجاره عمارتی دیگر از متعلقات آقای هتکلیف به آن منطقه آمده، رسم ادب را بر این میداند که به عمارت صاحبخانه خود سری بزند. او طی این دیدار با شخصیت نچسب و نچندان دوست داشتنی صاحتخانه خود آشنا شده و بعد از خدمتگزار خانه خود، الن، جویای گذشته او و جویای سرگذشت فردی به نام کاترین ارنشاو میشود. روایت الن این چنین آغاز میگردد که، کاترین کودکی بود که پدرش هتکلیف را به خانه شان آورد. با ورود هتکلیف به امارت وادرینگهایتس یا همان بلندی های بادگیر، سرنوشت دو خاندان به طور کل تغییر یافت و وارد مسیری سرشار از ناخوشی شد.
مرتضی در گفته:
اگه حوصله خوندن یک رمان بلند ولی بسیار عالی و با کیفیت و بی نظیر و در یک کلام همه چی تموم رو دارید، بلندی های بادگیر ترجمه رضا رضایی رو از دست ندید.واقعا عالی هستش
الناز رفیعی در گفته:
کتاب بلندی های بادگیر بسیار زیبایی بود و نخوندنش ضرر بزرگیه و در طول داستان زیبایی ها و خوشی های زیادی وجود داشت حتی اینکه در قسمت آخر تنها عشق و لذت بود. این داستان بسیار طبیعی و باور پذیر بود و واقعا انسان های شرور تر از هیتکلف هم در زندگی میبینیم در کل کتاب بلندی های بادگیر رو بخرید خیلی محشر بود. فقط لطفا تا آخر کتاب رو نخوندید دربارش نظر ندید.
یاسمن در گفته:
نمیتونم بگم حتما بخونید و کتاب فوق العاده ای بود.اون چیزی که انتظار داشتم نبود. اون طور که میخواستم برای خوندن و تموم کردنش مجابم نمی کرد. ولی توصیف هایی جالبی در کتاب به کار برده شده. البته این نظر شخصی منه و مطمئنا دانش کم من در مورد ادبیات و سلیقه ام در این نظر ولی بهرحال بلندی های بادگیر به نسبت رمان های عاشقانه رمانی بدی نبود .